این نظر توسط رویال در تاریخ 1391/09/21 و 0:40 دقیقه ارسال شده است
			خدایا کی میخواد جواب این همه رنج و عذاب رو پس بده؟!؟!محرومیت کم بود...هییییییییییییییییی. پاسخ : منم واقعا نمیدونم رویال خانوم...

	این نظر توسط آمیتیس از راغبستان در تاریخ 1391/09/19 و 0:59 دقیقه ارسال شده است
			بیچاره ها... عذاب وجدان گرفتم دلم از غصه پرشد... هیچ حرفی نمیشه زد،هیچ حرفی... پاسخ : سکوتم پر از ناگفته هاست...

	این نظر توسط دختری از راغب اصفهانی در تاریخ 1391/09/16 و 18:18 دقیقه ارسال شده است
			واقعا خیلی مدرسه های روستاها بیخودند.به قول بابام بخاری نفتی میزارن دم در کلاس نفتش راه میوفته جلو درو میگیره یه دفعه ام اتیش میگیره بچه ها گیر میوفتن تو کلاس پنجره های مدرسه های ایرانم که انگار زندانه همچین حصار کشیدن جلوش کسی فرار نکنه یه وقت!اینه که اینجوری میشه.بیچاره بچه ها ایندشون خراب شدهتا کی باید توی ایران بخاطر کمبود امکانات اینده یبچه ها و جونا خراب بشه اعصابم خورد میشه این چیزارو میبینم پاسخ : بخدا خیلی وقتا بغض گلومو میگیره نمیتونم حرف بزنم...الان همونجوریم...

	این نظر توسط رهگذر در تاریخ 1391/09/16 و 13:20 دقیقه ارسال شده است
			سلام... خیلی ناراحت شدم...اصلا نمیدونم چی بگم. پاسخ : هــــــی...

	این نظر توسط رضا در تاریخ 1391/09/15 و 20:19 دقیقه ارسال شده است
			اخی طفلیا!!! وای امروزم تو خبرا گفت که یه کلاس اتیش گرفته و 11نفر سوختن!!!!!! آخه چراااااااااااا؟؟؟؟؟؟ پاسخ : چی بگم رضا جان... پاسخ : چی بگم رضا جان...